چند مثال از کاربرد واژه Bet در محاوره:

Example 1:

Look at those dark clouds. I’ll bet it’s gonna rain today
"یه نگاه به اون ابرای سیاه بنداز. شرط می‌بندم (مطمئنم) قراره امروز بارون بباره"
Example 2:
I bet the boss is going to make us work overtime again.
"شرط می‌بندم رئیس باز قراره مجبورمون کنه به اضافه کاری"

Example 3:
Jack is so forgetful. Betcha he doesn’t remember we have a meeting today
"جک خیلی آدم فراموشکاریه. مطمئنم یادش نیست که امروز جلسه داریم"

Example 4:
A: Do you think Jack will be on time today?
B: I wouldn’t bet on it.

آ: فکر می‌کنی جک امروز به موقع بیاد
ب: بعید می‌دونم (فکر نکنم)

Example 5:
A: I hope the boss lets us go home early today. What do you think?
B: I wouldn’t bet on it.

آ: امیدوارم امروز رئیس اجازه بده زودتر بریم خونه. چی فکر می‌کنی؟
ب: بعید می‌دونم

Example 6:
A: Would you like some more coffee?
B: You bet!

آ: یکم دیگه قهوه میل داری؟
ب: آره حتما

Example 7:
A: I have an extra ticket for tonight’s Yankees game. Do you want to go?
B: You bet! Thanks!
آ: من یه بلیت اضافه برای بازی امشب یانکی‌ها دارم. می‌خوای بریم؟
ب: معلومه (صددرصد)